سه شنبه, 29 اسفند 1402   9. رمضان 1445
 
instagram twtr fbk telegram Aparat

برنامه‌ی مناسبتیِ ولادت پیامبر رحمت؛ ویژه‌ی 6 تا 8 سال

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مهربانی پیامبر و امام زمان نسبت به کودکان

با اهتمام: زهرا انتظارخیر؛ زهرا مرادی

ملحقات پک:

1-    متن محتوا

2-    یادبود

گروه سنی: 6 تا 8 سال (پیش دبستانی تا دوم ابتدایی)

1-     متن محتوا با عنوان «پیامبر مهربانی که بچه‌‌ها را دوست داشت»

{مربی باید با نهایت شور و شادی به کلاس وارد شود. بچه‌‌ها - خصوصا کوچکترها - از شعف و شادیِ مربی بی اختیار شاد می‌شوند و دلیل این شادمانی در خاطر و ناخودآگاه‌شان باقی می‌ماند.

به دلیل کوچکیِ بچه‌‌ها و متاسفانه کم کاری بزرگترها، معمولا فرزندان‌مان نسبت به چنین مناسبتهایی حس خاصی ندارند. لذا مربی باید با شادیِ خود، حس شاد بودن را به کودکان انتقال دهد و کاری کند که دانش آموزان در انتهای کلاس، واقعا یک خوشحالیِ درونی داشته باشند.

اگر به یاد داشته باشیم که در حال تربیت امانتهای پیامبر رحمت هستیم، انرژی بیشتر و روحیه‌ای شاداب‌تر خواهیم داشت. در واقع چه روزی پربرکت‌تر و شادی آورتر از میلاد رسول رحمت و فرزند ایشان امام صادق علیه السلام؟}

 

سلام گل‌های دوست داشتنی

خوبین؟                          خدا رو شکر.

بچه‌‌ها من این روزها خیلی خوشحالم. آخه چند روز دیگه یه روز مهمه. یه عید. اگه گفتین چه عیدی؟

{مربی حتی می‌تواند این برنامه را تا یک هفته پس از میلاد پیامبر نیز اجرا کند: بچه‌‌ها یادتونه چند روز پیش که تعطیل بودین چه روزی بود؟}

تولد پیامبر مهربون‌مون حضرت محمد و تولد امام ششم، امام صادق. خب حالا برای اینکه نشون بدیم ما چقدر از تولد این دو تا آقای خوب و مهربون خوشحال هستیم، یه کف بلند بزنید ببینم.

خب این هم عیدی من به شما

{مربی بین بچه‌‌ها شکلات پخش کند. توصیه می‌شود حتما در ایام ولادت و اعیادی همچون مبعث و غدیر از مخاطبان کوچک‌مان با شکلات پذیرایی شود. کودکان شکلات خیلی دوست دارند؛ خصوصا اگر از دست مربی خود بگیرند و در کنار دوستان خود بخورند. این اقدام، راهکاری دیگر برای حفظ حس خوب این روز در ناخودآگاه آنان است.}

خب، حالا دخترهای گلم (پسرهای خوبم) حواس‌‌ها به من باشه. می‌خوام یه سوال بپرسم که می‌دونم همه‌تون جوابش رو بلدین.     

به من بگید ببینم وقتی دو نفر که همدیگه رو می‌شناسن به هم می‌رسن، اولین کاری که می‌کنند چیه؟

آفرین. بله. به هم سلام میدن و احوال پرسی می‌کنند.

خب تا حالا شده وقتی به یه بزرگتری سلام می‌دید، خیلی به شما توجه نکنه و یا اصلا جواب شما رو نده؟ یا حتی اینقدر با بزرگترهای دیگه مشغول باشه که اصلا شما رو نبینه؟

چه حسی بهتون دست میده اگه همچین اتفاقی براتون بیفته؟                        من که خیلی ناراحت می‌شم.

حالا برعکس، تا حالا پیش اومده وقتی به بعضی از بزرگترها سلام می‌دید، خیلی خوشحال بشن و جواب سلام شما رو - با اینکه خیلی کوچکتر هستید - خیلی قشنگ و با مهربونی بدن؟ حال شما رو بپرسن؟ حتی شما رو ببوسن و نوازش کنن و خلاصه خیلی تحویلتون بگیرن؟               اینجور وقتا چه حسی بهتون دست میده؟

وقتی من هم‌سِنّ شماها بودم، اگه به یه بزرگتری سلام می‌دادم و اون هم جوابم رو با محبت می‌داد، خیلی خوشحال می‌شدم؛ یه حس خوبی بهم دست می‌داد. فکر می‌کردم من چه قدر برای اون شخص، مهم هستم؛ یا چقدر من رو دوست داره. خلاصه خیلی خوشحال می‌شدم از اینکه این قدر بهم توجه شده.

به خصوص وقتایی که اون شخص، یه آدم مهمی بود - مثلا مدیر مدرسه یا مهد کودک - خوشحالیم بیشتر می‌شد و احساس می‌کردم من هم چقدر اون آدم رو دوست دارم. دلم می‌خواست زود زود ببینمش و اونم به من توجه و مهربونی کنه. حتی خیلی وقتها دنبال فرصت می‌گشتم تا یه جوری بهش نشون بدم که منم دوستش دارم.

بچه‌‌ها؛ پیامبر مهربون ما که چند روز دیگه تولدشونه (همین چند روز پیش تولدشون بود)، هم همینطور مهربون بودند. یعنی وقتی به کسی می‌رسیدن حتی اگه اون شخص، یه بچه بود، بهش سلام می‌دادن و با مهربونی حالش رو می‌پرسیدن.

دخترهای من؛ (پسرهای من؛) پیامبر از همه‌ی مردم، شجاع‌تر، مهربون‌تر و داناتر بودند. توی همه‌ی خوبی‌‌ها بهترین بودند و در واقع بزرگترین و مهمترین شخص روی زمین بودند. حالا تصور کنید یه آدم به این مهمی وقتی بچه‌های هم سن شما رو می‌دید با اینکه اونا کوچکتر بودند، صبر نمی‌کرد تا اول بچه‌‌ها بهش سلام بدن، بلکه خودش زودتر سلام می‌کرد. چون پیامبر، خیلی خیلی خیلی مهربون بود و بچه‌‌ها رو خیلی زیاد دوست داشت.

این قدر مهربون بودن که با همه‌ی کارهای بزرگ و مهمی که داشتند با بچه‌‌ها بازی می‌کردند و حتی اونها رو روی دوش‌شون سوار می‌کردند.

اگه بچه‌ای چیزی از پیامبر می‌خواست، حتما بهش توجه می‌کردن. مهربونی‌شون به بچه‌هایی که پدر یا مادر نداشتن بیشتر بود. بهشون سر می‌زد؛ براشون لباس و خوراکی می‌برد و باهاشون بازی می‌کردن تا مبادا جای خالی پدر یا مادرشون رو حس کنن.

به بزرگترهای دیگه هم سفارش بچه‌‌ها رو می‌کردن و از اونها هم می‌خواستن تا با بچه‌‌ها مهربون باشن و بهشون محبت کنن.

بچه‌‌ها؛ چقدر خوبه که آدم در کنار یه همچین کسی باشه که اینقدر مهربون و با محبته. مگه نه؟

دوست داشتین همین امروز هم یه کسی مثل پیامبر، با همون مهربونی بین‌مون بود؟

پس حالا که اینطوره همه، حواس‌هاتون رو بدین به من که می‌خوام یه چیز مهم بهتون بگم:

یه آقای مهربونی، به همون مهربونی پیامبر، وجود داره که الان زنده س. یه آقای مهربونی که اسم‌شون حضرت مهدی یا امام زمانه. ما فعلا ایشون رو نمی‌تونیم ببینیم یا اگر هم ببینیم متوجه نمی‌شیم که امام زمان بودن.[1] اما امام زمان همه‌ی ما رو می‌بینن، صدامون رو میشنون، برامون دعا می‌کنن ...

همونطور که گفتم حضرت مهدی یا همون امام زمان، عین پیامبر هستن؛ به همون اندازه مهربون و دلسوز. بچه‌‌ها رو هم مثل پیامبر خیلی دوست دارند. بچه‌‌ها؛ دوست دارین به این آقای مهربون سلام بدیم و بگیم ما هم دوست‌شون داریم؟

پس بیاین با هم بگین «سلام امام زمان؛ خیلی دوست تون داریم»

آفرین. مطمئن باشین امام زمان حرف‌تون رو شنیده‌ن و از اینکه شما انقدر بچه‌های خوب و مهربونی هستن خوشحال شدن.

بچه‌‌ها؛ بیاین یه قرار خوب با هم بذاریم. بیایم هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شیم همونطور که به مامان و بابا و بقیه سلام می‌دیم، به امام زمان هم سلام بدیم. همینجوری که الان گفتیم «سلام امام زمان».

باشه؟                           یادتون نمی‌ره؟                                        قول؟

آفرین. حالا که انقدر دخترهای خوبی (پسرهای خوبی) هستین می‌خوام یه کاردستی خوشگل بهتون یاد بدم که هر دفعه نگاش کردین یاد قول امروز بیفتین و یه سلام به امام مهربون مون بدین.

 

2-     یادبود

یادبود، یک درختچه‌ی گل با نام «درختچه‌ی سلام» است که دانش آموزان می‌توانند آن را در اتاق‌شان یا روی میز تحریرشان بگذارند.

mohammadivu.org.Payambar6-8 0

 

وسایل مورد نیاز: 

1-      مقوای سبز به قطع A4

2-      مقواهای رنگی برای شکوفه

3-      لوله دستمال کاغذی

4-      چسب مایع

5-      قیچی

  

 

 

روش ساخت:

مقوای سبز را که به قطع a4 است، از وسط به صورت طولی تا بزنید. از محلّ تا، خطوطی موازی و عمود بر خطِّ تا به گونه ای رسم کنید که فاصله‌ی هر خط با بعدی 1.5 سانتی متر باشد. طول این خطوط باید از عرض کار کمتر باشد. به تصاویر دقت نمایید.

 

mohammadivu.org.Payambar6-8 1-2-3

 

خطوط رسم شده را از سمت خط تا، برش بزنید (دقت کنید این برش‌‌ها کوتاهتر از عرض کار باشند) از داخل، انتهای برش‌های یک طرف را چسب بزنید. لبه‌ی طرف دیگر را که چسب نزده‌اید، روی قسمت چسب خورده بخوابانید. با این کار، شکلی شبیه به استوانه خواهید داشت.

 

mohammadivu.org.Payambar6-8 4-5

 

لوله‌ی دستمال کاغذی را از ارتفاع نصف کنید.

مانند تصویر، مقوای سبز رنگی که شبیه استوانه شده بود، دو دور به دور لوله بچسبانید. مراقب باشید که دور اول را کمی بالاتر از دور دوم بچسبانید. اکنون بدنه‌ی کار حاضر است.

 

mohammadivu.org.Payambar6-8 6-7

 
حالا نوبتِ شکوفه‌هاست. این قسمت را حتی بچه‌های پیش دبستانی هم به راحتی می‌توانند انجام دهند. بهتر است به هر دانش آموز یک الگوی شکوفه‌ی پنج پر بدهید تا او الگو را روی مقواهای رنگی بگذارد و دورکشی نماید. سپس شکوفه‌‌ها را ببرد و در نهایت در کف دستش قرار دهد و با ته مداد، وسط شکوفه را فشار دهد تا حالت بگیرد.

 

mohammadivu.org.Payambar6-8 8

 

هر کار، 13 شکوفه‌ی کوچک به اضافه‌ی یک شکوفه‌ی بزرگ باید داشته باشد. بهتر است شکوفه‌ی بزرگ که در وسط کار چسبانده می‌شود و بیشتر به چشم می‌آید را خود مربی‌‌ها ببرند و روی آن بنویسند «سلام بر مهدی». همچنین برای اینکه بچه‌‌ها حوصله‌شان سر نرود، می‌توان تعدادی شکوفه از قبل آماده کرد تا دانش آموزان فقط به آنها حالت دهند و روی کار بچسبانند.

 

mohammadivu.org.Payambar6-8 9

 

این کاردستی بسیار ساده است؛ اما بهتر است هر 4 دانش آموز یک کمک مربی داشته باشند تا بچه‌‌ها بتوانند به خوبی در ساخت یادبود مشارکت کنند. وگرنه باید بخشی از کار – مانند برش‌های بدنه - از پیش آماده شود و بچه‌‌ها سر کلاس فقط در مونتاژ و ساخت شکوفه‌‌ها همکاری نمایند.www.mohammadivu.org.MOHR

 

   

 

 

 

 


[1]اگر دانش آموزی درباره‌ی این موضوع پرسید که چرا ما نمی‌توانیم امام را ببینیم؟ به او بگویید روز دیگری درباره اش صحبت می‌کنید. ماجرای غیبت امام را در این جلسه توضیح ندهید. چراکه پرداختن به چند مبحث، باعث سردرگمی بچه‌‌ها خواهد شد. در فرصت دیگری به زبانی ساده به بچه‌‌ها بگویید:

خدای مهربون، بهترین و مهربون ترین افراد رو بین مردم فرستاد تا مردم بتونن ازشون کمک بگیرن و خوشبخت زندگی کنن. بهترین و بزرگترینِ این آدم‌های خوب، پیامبرمون حضرت محمد بودن. بعد از ایشون امام علی جای پیامبر مهربون مون قرار گرفتن. اما خیلی از مردم با اینکه می‌دونستن مهربون‌تر و دلسوزتر از حضرت علی کسی براشون نیست، امام رو تنها گذاشتن. یه سری از آدم‌های بد هم از فرصت استفاده کردن و امام علی رو شهید کردن. بعد از اینکه امام علی شهید شدن، امام حسن، امام شدن. امام حسن رو هم آدمای بد شهید کردن. بعد، امام حسین امام شدن. آدم‌های بد همینجوری امام‌های مهربون ما رو یکی بعد از دیگری شهید کردن. تا اینکه نوبت رسید به امام دوازدهم. خدا گفت حالا که مردم قدر امام‌های مهربون شون رو ندونستن و امام‌‌ها یکی بعد از اون یکی شهید شدن، امام دوازدهم رو از چشم مردم مخفی نگه می‌دارم تـــــــا زمانی که مردم قدرش رو بدونن و اومدن امام را از ته دل شون بخوان.

سپس مربی بچه‌‌ها را تشویق به دعا برای ظهور نماید و شوق آمدن حضرت را در دل‌های شان ایجاد کند.

اضافه کردن نظر


کد امنیتی
تازه سازی

 

به ما بپیوندید: 

instagram twtr fbk telegram Aparat

  

 
امروز:امروز:1414
این هفته:این هفته:4349
در مجموع:در مجموع:7095683
Center
Pagerank